سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

 

 

درختان ساکت، دو تا چشم تر ... زن
همان صندلی، هفت آذر، پسر ... زن


و بن بست تکرار بی قدر آدم
زمان پشت یک چتر خاکی .. خطر زن


و حالا و بعداً و شاید و اصلاً...
و نقض حقوق درختان، بشر ... زن


به یک لحظه شاید به یک سطر جانی
صدا زد که پر زن که پر زن که پر ... زن


و او رفت، باران به تنپوش او زد
بخاری که بر شیشه می زد اثر ... زن
.....
زمان پشت نمباد بی قدر وحشی
همان صندلی، هشت آذر، پسر ... زن.

 


نوشته شده در سه شنبه 91/4/20ساعت 3:57 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک